کمتر کسی است که نداند ایران در اقلیمی خشک و نیمه خشک واقع شده و طی 10 سال گذشته متوسط بارشها در کشورمان از 250 میلیمتر به 242 میلیمتر کاهش یافته و کشور با مسائل بسیار جدی در منابع آب روبرو شده است و با بروز خشکسالی پی در پی و تغییرات اقلیم مجموع منابع آب تجدید شونده کشور از 130 میلیارد مترمکعب در 10 سال قبل به 120 میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. از سویی دیگر روان آب رودخانهها در 10 سال گذشته کاهش قابل توجهی داشته است. با نگاهی کوتاه به آمارهای فوق میتوان دریافت که عوامل جوی و اقلیمی در کاهش منابع آب کشور و سرانه آب تجدید شونده برای هر ایرانی نقش مهمی داشتهاند. به نحوی که در حال حاضر میزان سرانه آب تجدید شونده به ازای هر فرد ایرانی کمتر از 1600 مترمکعب است. براساس برآوردهای بین المللی کشورهایی که میزان سرانه آن تجدید شونده آنها از 1700 مترمکعب کمتر باشد در تنش آبی قرار دارند و اگر این رقم کمتر از 1000 مترمکعب باشد آن مناطق با بحران آب مواجه میشوند. از سویی دیگر افزایش جمعیت و تنوع مصارف مختلف نیز به نوبه خود باعث افزایش تقاضای مصرف آب و بهرهبرداری هر چه بیشتر از منابع محدود کشور شده است.
اگر کشوری 20 درصد از منابع آب تجدید شونده خود را مصرف کند از نظر منابع آبی در وضعیت پایدار قرار دارد در حالی که در کشور ما در حدود 40 درصد از منابع آب تجدید شونده مورد بهرهبرداری قرار می گیرد و باید پذیرفت که بحران آب در ایران آغاز شده است. منابع آبی به پایینترین سطح خود رسیده و دشتهای یکی پس از دیگری خشک و بیآب میشوند. برداشت آب از سفرههای زیرزمینی به بالای 80 درصد رسیده و تبخیر زیاد، بارش کم و برداشتهای غیرمجاز، سفرههای زیرزمینی را به مرز بحران کشانده است.
در این میان استان یزد در حاشیه کویر مرکزی ایران در خط مقدم مقابله با بیابانزایی در مرکز ایران، با اقلیمی خشک و بیابانی یکی از بحرانیترین استانهای کشور از نطر منابع آب در دسترس میباشد. استان یزد با بیش از یک میلیون نفر جمعیت و مزیتها و قابلیتهای فراوان در حوضه آبریز مرکزی ایران از تنگنا و محدودیت شدید منابع آب از لحاظ کمی و کیفی رنج میبرد. به نظر میرسد این بحران آب در مناطق خشک کشور ما تنها از طریق اعمال برنامه ریزیهای کلان و واقعبینانه و مبتنی بر تعاملات منطقهای و فرااستانی با استفاده از تمامی امکانات و ظرفیتها قابل کنترل میباشد، از سوی دیگر مدیریت مصرف، مهمتر از مدیریت تقاضا بوده و در صورت عدم استفاده از روشهای صحیح مصرف آب در هر بخش، هر مقدار آب که استحصال گردد بیرویه مصرف و کمبود همچنان ادامه خواهد یافت. یکی از عمدهترین مشکلات که منجر به بحران آب گردیده، در بخش کشاورزی است، زمانی که آب در دسترس میباشد کشاورزان تمایل دارند بیش از حد نیاز به آبیاری بپردازند و آبیاری را بر اساس نیاز آبی انجام نمیدهند، از طرف دیگر رویکرد توسعه در مناطق خشک باید بر مبنای حل بحران آب باشد. بنابراین در توسعه آتی مناطق خشک باید ظرفیتهای طبیعی و اقلیمی منطقه را بیشتر مدنظر قرار داد. در چنین شرایطی باید با مصرف پایدار منابع آب امکان حیات را برای نسلهای آینده فراهم کنیم و در این راستا مهمترین مساله مدیریت مصرف و ارتقای بهرهوری آب است و این امر بدون تغییر در باورها و رفتارهای ما امکان پذیر نیست. تصور این که همواره در شیرهای آب و کانالها و سدها آب وجود دارد و مردم در بخشهای مختلف (کشاورزی، صنعت و شرب) بیدغدغه میتوانند مصرفکننده آب باشند، بلای خانمانسوزی است که این روزها گریبان منابع آب کشور را گرفته است. گاهی لازم است واقعیتی تلخ، عریان و بیواسطه نقل شود تا مخاطب عمق فاجعه را درک کند و به فکر چاره بیفتد. تا زمانی که مردم عمق فاجعه را درک نکرده باشند نادانسته کمر به نابودی آینده خود میبندند. تنها راه نجات آگاهسازی و فرهنگسازی استفاده درست از منابع آبی است. مردم باید آب را از خود بدانند و در مصرف بهینه آب و نجات منابع محدود آب تلاش نمایند.
بنابراین در این میان نوجوانان میتوانند در فرهنگسازی و آموزش مصرف کنندگان به عنوان نیرویی ارزشمند عمل کنند. ترسیم ایرانی خشک و بی آب هر چند تلخ و گدازنده است، لیکن میتواند تلنگری جدی بر ذهن پویای نوجوان ایرانی باشد که آینده بالنده خویش را در آبادانی وطن میبیند. بر جان پرتکاپوی نوجوان ایرانی باید این واقعیت سایه اندازد که به معنای واقعی کلمه بحران آب در راه است و اگر نسل امروز به فکر فردای او نباشند و به مصرف بیرویه خویش ادامه دهند آیندهای پر تنش در انتظار او خواهد بود. پس نوجوان ایرانی یک دیدهبان است! دیدهبان باتدبیر نسل امروز و آینده بدون آب کشورش! این انگیزه میتواند او را در دریافت مفهوم واقعی نجات آب یاری رساند و از او یک ناجی آب مسئول بسازد که سوء رفتار نسل امروز را تذکر دهد و خود هرگز به مانند ایشان با آب رفتار نکند. بنابراین اگر آموزش دانشآموزان عمیق، مستند و جذاب شکل گیرد، مانند نقشی بر سنگ، همواره در ذهن ایشان خواهد درخشید و در آینده از آنان افرادی مسئول و دلسوز در حفاظت و حراست از منابع آب خواهد ساخت.
وزارت نیرو طرح با نام طرح دانشآموزی نجات آب (داناب) را در دوره متوسطه اول (پایه های هفتم، هشتم و نهم)در سال تحصیلی 97-1396 را در کل کشور آغاز کرد. هدف از اجرای این طرح افزایش دانش و ارتقا سطح آگاهی دانشآموزان و همچنین تغییرات مثبت در نگرش و رفتار دانشآموزان نسبت به موضوع آب بود.
در سال تحصیلی 97-1396 این طرح در استان یزد با همکاری اداره کل آموزش و پرورش یزد (مجری طرح)، شرکت سهامی آب منطقه ای یزد (کارفرما) و سازمان جهاد دانشگاهی یزد (مشاور طرح) در سطح 300 مدرسه و برای حدود 50 هزار نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول کار خود را شروع کرد. در فرایند هفتساله اجرای این طرح تلاش شد با انجام اقداماتی نوآورانه و جلب مشارکت دانشآموزان و دبیران سطح تاثیرگذاری این طرح افزایش یابد.
در اجرای این طرح در مقطع اول متوسطه در هر مدرسه مدیر به عنوان رابط اصلی طرح و حداقل یکی از دبیران به عنوان رابط کمکی در نظر گرفته شدند و رابطین تحت آموزشهای تخصصی درباره منابع آبی و مدیریت مصرف آن قرار گرفتند و بر اساس شیوهنامه وزارت نیرو مطالب آموخته شده توسط رابطین به سایر دبیران مدرسه منتقل شد.
سیده فاطمه حسینی زاده
مدیر طرحهای دانشآموزی نجات آب (داناب) و گسترش سواد آبی با محوریت کتاب انسان و محیط زیست
دستهبندی: | نشریه الکترونیکی اردیبهشت 1403 |
شماره مجله: | شماره 27 |
این صفحه را به اشتراک بگذارید
به این مجله امتیاز بدهید